ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
زندگینامه :
علی اکبر، پسر مرشدعلی، در سال ۱۲۵۹ قمری برابر با ۱۸۴۴ (میلادی)
در یکی از پر حادثهترین دوران پادشاهی محمد شاه قاجار در شیراز به دنیا آمد.
یک ساله بود که غائله سید علی محمد باب در شیراز بالا گرفت.
پنج ساله بود که محمد شاه درگذشت و ناصرالدین شاه تاجگذاری کرد.
نه ساله بود که امیر کبیر به قتل رسید.
پنجاه و چهار ساله بود که ناصرالدین شاه به قتل رسید و مظفرالدین شاه به تخت نشست (۱۳۱۳).
هنگامی که شورشهای منجر به جنبش مشروطیت بالا گرفت شصت و چهار ساله بود
و در سال ۱۳۲۴ در ۶۵ سالگی و دشر همان سالی که فرمان مشروطیت امضا شد، درگذشت.
شیدا در سالهای اوج جنبش ادبی موسوم به «بازگشت» رشد کرد.
جنبش ادبی بازگشت که برای یک قرن بر شعر دوره قاجار مسلط بود، سازمان دهی خود را
مدیون شکلگیری انجمن ادبی نشاط بودکه در دوره فتحعلی شاه قاجار توسط میرزا عبدالوهاب نشاط
شاعر سرشناس بنیان گذاشته شد.
تا سالها بعد و در دورانی که شیدا تصنیف میسرود، این انجمن در اصفهان شاعران بزرگی را
تربیت میکرد و به دربار میفرستاد.
میرزا نصرالله شهاب اصفهانی که به تاج الشعرا معروف بود در سال ۱۲۵۴ اصفهان را ترک کرد
و به تهران رفت. سروش اصفهانی در سال ۱۲۶۴ به تهران فراخوانده شد.
جنبش ادبی بازگشت در فضای رها شدن از فضای تحت سیطره روحانیون در دوره صفوی
آشکارا گرایش به تصوف داشت. تعلق خاطر کسانی چون نشاط به مسلک فقر و درویشی
و صبغه عرفانی کسانی چون سعدی و حافظ که سرمشق ادبی جنبش بودند راه را برای
بازگشت به فضای فکری و ادبی و موسیقایی قرنهای هفتم، هشتم و نهم فراهم کرده بود.
نشانههای این تحول را میتوان در اشعار وصال و قاآنی بازجست که از پیشگامان این جنبش
در شیراز بودند و یا در شاعرانی که در انجمن ادبی نشاط حاضر میشدند.
در همین جا لازم است به این نکته اشاره کنیم که شعر شیدا اگرچه در بهرهگیری از
شاعران مکتب عراق و قدمایی نظیر سعدی و حافظ تحت تاثیر جنبش بازگشت است،
اما اقتضائات تصنیفسازی به او این امکان را دادهاست که خود را در سرودن شعر
از قید و بندهای آزاردهنده شعر کلاسیک و جزماندیشی جنبش بازگشت برهاند و به نوعی آزادی
در کلام دست یابد. از این نظر اشعار او در این دوران به شعر کسانی مانند یغما و نسیم شمال
نزدیک است که استفاده از واژگان عامیانه و طنز عامیانه را وسیلهای برای آزادسازی شعر خود قرار داده بودند.
آزادی کلام شیدا در بیان حالات روانی خود به حدی است که شاید در شعر فارسی معاصر
تا پس از شعر آزاد نیما کمتر بتوان نظیر آن را یافت.
در سالهای زندگی شیدا، زندگی حرفهای موسیقی در دست گروههای نوازنده یهودی بود
که برپا ساختن بساط طرب را در مجالس بر عهده داشتند. اما در کنار این جریان، رواج یافتن سهتار
به منزله ساز آهنگ سازان و ساز تنهایی دراویش جریان موسیقی دیگری را
در کنار گروههای نوازنده مرسوم و نوازندگان ترانههای محلی به تدریج شکل میداد.
در سالهایی که شیدا سهتار مینواخت، تنها هفتاد سال از رواج سهتار به شکل کنونی آن
در ایران میگذشت.
پس از مشتاق علیشاه که سهتار امروزی را به او نسبت میدهند، باید از یک نوازنده سرشناس دیگر
سهتار در شیراز نام برد که واسطه رواج سهتار در محافل دراویش شیراز و همچنین رواج سهتار
در شیراز آن زمان است:
«میرزا محمد شفیع، ملقب به میرزا کوچک و متخلص به وصال».
چون دارای ذوق و مشرب عرفان بود دل در صحبت مشایخ صوفیه بست و به میرزا ابوالقاسم
سکوت سرسپرد و از راه نوشتن کلام الله مجید عمر میگذرانید.
مشحون در تاریخ موسیقی خود نقل میکند که: «وصال مردی خوش محضر و نیکو اخلاق و
زیبا روی بود و علاوه بر فضل و دانش و هنر شاعری؛ خوشنویسی و صدایی مطبوع داشت،
در فن نوازندگی نیز مهارت داشت و به طوری که مشهور است از سازهای موسیقی
سهتار مینواخت.» .
وصال در میان اهل ادب و عرفان دوستان بسیار داشته و اوقاتی را که قاآنی در شیراز بودهاست
اغلب با هم گذراندهاند. او در سال ۱۲۶۲ درگذشت.
چنان که دیده میشود، شیدا که خود نیز به دنبال پدرش در سلک فقرا درآمده بود
در سالهایی آهنگ و تصنیف میساخت که بهرهگیری از سهتار در میان هم سلکان او رواج یافته بود
و او با بهرهگیری از این دستاوردها، فضای تصنیف را دگرگون ساخت.
او هم مضامین تصنیفها را از روایتهای تاریخی و رخدادهای شایع در بین مردم خارج کرد
و هم آن را به آهنگ و موسیقی متکی بر ردیفها نزدیکتر ساخت.
در واقع او بازگشتی است به نسلی از موسیقیدانان ایرانی که هم شاعر بودند، هم نوازنده
و هم آهنگ ساز. تجربهای که پیش از او در وصال شیرازی دیدیم.
احیاگر تصنیف ایرانی :
اگر بتوانیم دورهای را به عنوان دوره معاصر موسیقی ایرانی بدانیم، بیگمان علی اکبر شیدا
یکی از پیشگامان چنین دورانی است.
«روحالله خالقی» که شاید بتوان او را بنیانگذار تدوین تاریخ موسیقی ایران دانست،
در مقدمه کتاب خود «سرگذشت موسیقی ایران»، انقلاب مشروطیت را نشان تاریخی
آغاز دوره معاصر میداند.
اما درمطالعه خود عملاً تبارشناسی موسیقیدانان و نوازندگان دوره احیا را از دوره فتحعلی شاه قاجار
(۱۲۱۲-۱۲۵۰ هجری قمری) دنبال میکند.
مبنای تبارشناسی خالقی نوازندگان دربارهای تازه شکل گرفته قاجار هستند.
او نخستین گروههای موسیقی ایران را دو گروه زیر نظر «زهره» و «مینا» میداند
که گروههای رقیب در دربار محمد شاه قاجار هستند.
زهره و مینا، بیواسطه زیر نظر یک ارمنی اصفهانی و یک یهودی شیرازی موسیقی را فرا میگیرند.
روشن است که چنین اقدامی در دربار ایران برای پیوستن «عمله طرب» – حتی با چنین نام نکوهیدهای
به جمله باشندگان حکومت تنها پس از فروپاشی حکومت روحانیمدار صفوی
و ثبات نسبی پس از بر روی کار آمدن حکومت قاجار امکانپذیر بودهاست.
شیدا در چنین پس زمینهای از تاریخ موسیقی فعالیت میکرد اما او به دربار راه پیدا نکرد
و در گمنامی به کار موسیقی با همان گروههای موسیقی شناخته شده،
جدای از محافل نزدیک به حکومت ادامه داد و اطلاعات زیادی از او به دست تدوینگر نخستین اثر تدوین شده
تاریخ موسیقی ایران نرسید.
تصنیفسازی :
در این دوران میتوانیم به طور مشخص از دو تن نام ببریم که به دلیل تاثیر ماندگار خود
در زمره بنیانگذاران موسیقی امروز ایران به حساب میآیند.
یکی میرزا عبدالله است که واسطه انتقال مدون ردیفهای موسیقی دستگاهی ایران بود
و دیگری شیدا که نخستین تصنیفساز شناخته شده موسیقی ایرانی است.
تصنیف که والنتین ژوکوفسکی شرقشناس روس از آن به نام نثر ساده ضربی یاد میکند،
برخلاف شعر به معنای ادبی آن که بر اساس اوزان عروضی ساخته میشود و خاص خواص است،
تعلق به طبقات عامه دارد و قواعد دستوری شعر عروضی میتواند در آن به اقتضای تبعیت از
آهنگ رعایت نشود
موسی خورنی (مورخ ارمنی قرن پنجم) و هانری ماسه از تصانیف ایرانی دوران باستان یاد میکنند
که وزن آن به جای ساختار عروضی بر اساس شماره هجاها بنا نهاده شده بود.
کریستین سن نیز درتاریخ پادشاهان کیانی از نمونههایی از این تصنیفها یاد میکند
که نخستین نمونههای شعر پهلوی محسوب میشوند و در سرود تصنیفهای مردمی در عهد سامانی
بازخوانی شدهاند. بنابراین به تعبیر یحیی آرینپور؛ شاید بتوان تصنیف را کهنترین نوع شعر پارسی
دانست که شباهت آن به انواع امروزی تصنیف بیانگر پیوستگی سیر تصنیف سرایی در میان عامه مردم ایران است.
حافظ شیرازی و عبدالقادر مراغهای از تعبیر قول و غزل در بیان تصنیف استفاده میکردند
و عبدالقادر مراغهای از خوانندگان آن با عنوان متغزلان عجم یاد میکرد؛
بنابراین واژه تصنیف را باید نامی جدید برای ترانههای قدیمی مردمی ایرانی دانست که اساس آن
بر نظم هجابندی و تکرار برخی عبارتها یا مصرعها استوار است و شاعران بزرگ نیز
از آن استفاده میکردهاند.
قدیمیترین تصنیف در دوران بالنسبه جدید که ثبت شدهاست تصنیفی است که ۶۰ سال
پیش از تولد شیدا سروده شدهاست. این تصنیف که در میان مردم جنوب ایران و فارس رواج داشته
یک روایت عامیانه از خیانت به شاهزاده زند، لطفعلیخان زند است که با همه شجاعت
راه به جایی نمیبرد و حکومت را به آقا محمدخان قاجار واگذار میکند.
تصنیفی هم در میان مردم فارس در دورهای که شیدا ۳۳ ساله بودهاست، رواج داشتهاست
که در شرح احضار فرهاد میرزا حاکم سختگیر فارس به تهران است.
تا پیش از شیدا چیزی از سرایندگان تصنیفها که احتمالاً به صورت بداههخوانی سروده میشدهاست
نمیدانیم و تنها در تصنیفهای مختلف نشانههای سرودهای از شاعری را میبینیم
(نظیر نشانههای شعری که صبا در دعوت از لطفعلی خان زند سروده در تصنیف مربوط به او).
در میان تصنیفهای تقریباً همزمان با شیدا و یا اندکی قبل از آن میتوان از تصنیف
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» نام برد که شعر آن از خیالی بخارایی است،
همچنین «خسرو خوبان» با شعری از فخرالدین عراقی، «بار فراق دوستان» با شعری از سعدی،
«چهره به چهره» با شعری از قرةالعین و «تمنای وصال» با شعری از خیالی بخارایی و شیخ بهایی
که از شناخته شدهترین نمونه این تصنیفها هستند.
چنان که در این ترانهها دیده میشود، میان این ترانهها که اکثراً در مجالس اهل طریقت خوانده میشده
با ترانههایی که در کوچه و بازار شنیده میشد، تفاوت وجود دارد.
همچنین در این ترانهها شاعر تصنیفساز نیست و ساختار شعری آن با شکل
تاریخی تصنیفهای مردم پسند متفاوت است.
میماند تصنیفهای مردم پسندی مانند «تو مگر ماه نکو رویانی» که شاعران شناخته شدهای ندارد.
بنابراین در این دوران تنها کسی را که به عنوان شاعر تصنیف ساز میشناسیم شیداست.
افزون بر آن تقریباً ۲۲ تصنیف سروده شده از شیدا در اختیار داریم که از نظر مضامین، زبان شعری
و نوع آهنگها دارای مشخصات سبکی خاص شیدا هستند.
استادانی نظیر رضوی سروستانی بر ویژگیهای سبکی این نوع تصنیفها تاکید زیادی داشتند.
مرور تاریخ و فضای شعر و موسیقی در دوران شیدا به ما کمک میکند تا موقعیت او را
در احیای دوباره تصنیف ایرانی و زمینههای اثر پذیری و اثر بخشی او را درک کنیم.
مهمترین تصنیفها :
از مهمترین تصانیف ساخته شیدا میتوان به تصنیف
دل شیدا - امشب شب مهتابه - ماه غلام رخ زیبای توست - کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه
و عقرب زلف کجت و ای مه من اشاره کرد.